۱. حیف که صدام شبیه غازه وگرنه یه پست صوتی شونصد دیقه میذاشتیم. خسته ام و حال تایپ ندارم اما ثبت چند ساعت حال خوب، به حال خوب بعدهام کمک میکنه.

صبح آغاز ۱۸ سالگی خود را چگونه آغاز کردید؟ 

اولندش که شبش خوابم نبرد. چون فکر میکردم که قراره تو راه ماشین بزنتم و پام بشکنه و نرسم سر قرار با بچه ها.

صبح ساعت ۵ پا شدم مدیریت خوندم :)) بعدم تا ساعت ۲ مدرسه بودم :)) کسی که ۴ ساعت بی وقفه شیمی داشته چیزی برا از دس دادن داره؟ :))

کلی تو مدرسه خندیدیم و دریا و رانا و هستی روی پچ پچ دوتا دونه چوب کبریت گذاشتن و من فوتشون کردم و برف شادی و وای وای تولدم مبارک :))

بعدم که اومدم خونه و حاضر شدم. و به یه نتیجه مهم رسیدم. ذره ای، ذره ای در مقوله آرایشگری مهارت ندارم :)) هیچی دیگه مث کلنگ پا شدیم رفتیم :)) 

با ری ری رفتیم هندزفری خریدیم و یادم نمی آد چی پیش اومد که به یه یارویی بجا خواهش میکنم» گفتم خواهل میکنم» :| داشتیم با ری ری راه می رفتیم که من با دیدن مغازه جوراب فروشی عنان از کف دادم و بعد ری ری دستمو کشید که بریم پی کارمون. از پاساژ که بیرون اومدیم ری ری گفت وای جاش گذاشتم و دوید رفت! کمتر از یه دقه بعد برگشت و من وقتی کادوشو دیدم و دیدم کنارش یه جوراب خوشگل هم گذاشته دلم قنج رفت براش :) یادم افتاد که اون سری هم برام یه جوراب کاکتوسی خریده بود :))

رفتیم کیک رو خریدم و خیلی خوشگل بود انصافا. ولی ما خب به رسم شیرینی فروشی آشنا نبودیم و کلی اسکل بازی در آوردیم و خانومای فروشنده از دستمون حرص میخوردن و آقاهاشونم خنده :)) مثلا زنه سه بار گفت کیکتون رو ترازوعه بردارین. و ما سه بار پرسیدیم ببخشید کیکمون کو؟ خب آخه توی جعبه بود و جعبه ش هم قاطی باقی جعبات :)) 

بعد مثلا بهمون فیش داده بودن بریم صندوق حساب کنیم بعد ری ری جوگیر شده بود فیشه رو مچاله کرده بود انداخته بود ته کیف من :))

بعد من میدونستید که یه تراول پنجاهی اضافه دادم به آقاهه؟ بعد خودم نفهمیدم و ری ری فهمید :)) وگرنه الان داشتم با الاغ بر می گشتم خونه :))

داداشم چون می دونست من در ازای هر دو قدم بیست قدم با مغز میوفتم زمین برامون اسنپ گرفت و ری ری زحمت حمل و نقل کیکو کشید و خیلی هم سخت بود چون کیکه ارتفاعش از جعبه بیشتر بود و با اون وضعیت رفتیم فروشگاه  و چاقو بشقاب خریدیم :/ حس میکردم با ری ری اومدیم خرید جهیزیه :/ نگهبانش ولمون نمی کرد میگفت باید بهم کیک بدین :/ 

بعدم رفتیم توی کافه و میز گنده هه رو اشغال کردیم و مث این مامانبزرگا زنبیل گذاشتیم چون دو تا میز کنار هم بود. از این بادکنک بززگا که عددن خریدیم و رفتیم پرسیدیم اصن میشه تو محیط این کافه چنین حرکتی زد؟ بعد گفتن که آبزیا هرکاری عشقتونه بکنید :) حقیقتا خیلی حال کردم باهاشون. اون سری هم اگه اون پسره نبود با تف باید شمع ری ریو روشن میکردم هرچند از اینکه بلد نبودم با فندکش کار کنم کلی خندید :)

یه پسره هم بهمون دوتا نی داد بادکنک گنده ها رو باد کنیم :)) کلا همه بسیج شده بودن :))

بچه ها اومدن و اینا. نیکی خواب مونده بود :| یهو آهنگ تولدت مبارک پخش کردن بعد من و صبا کلی ژست گرفتیم فکر کردیم با ما ان ولی خب با ما نبودن و در آنِ واحد از دوتا خانوم متشخص تبدیل به پی پی شدیم :)))))))))))))) کلی خندیدم به حرکتمون ولی خب با وساطت نیلی برا ما هم آهنگ بذارن :)))) 

حتی تا دم در دستشویی هم عکس و فیلم گرفتیم :)) بعدم رفتیم شهر بازی باز از اون ماشینا. و بچه ها بسیج شده بودن فقط به ماشین من بزنن و سیریسلی انقد به ماشین من زدن و ناگهانی و پی در پی پرت شدم این ور اون ور سر درد دارم :)) و واقعا ولم نمیکردن بچه ها هی میزدن :/ بعد یهو پسره گفت خانوم شالت! بعد بچه ها یهو همه باهم شالشونو سر کردن بعد دیدم داره به من نگاه می کنه. من همچنان درگیر بودم پانکراسم رو که بین فرمون و کمربند گیر کرده رو خلاص کنم که خب فهمیدم پسره با منه و منظورش اینه که شالت داره گیر میکنه به کف ماشین و قراره به فنا بری :))))))) با حرکت دسته جمعی بچه ها که یهو شال سر کردن خیلی حال کردم :)))) حس کردم یهو حاژ آقایی کسی اومد :)))

۲. غزل برام یه آبنبات چوبی قرمز هم خریده بود به جبران اون ۴ تا آبنبات چوبی انبه ای که بهمون غالب یا حتی قالب کردن.

۳. تا الان بیدار بودم مامانم بیاد خونه و براش بگم اینا رو. اومد و خب خوابید. دلم می پوسید اگه می گفتم.

۴. من عاشق آهنگ آدینه چارتار شدم مرسی مهرناز :)

۵. من پارسال این موقع دهن همه رو با این آهنگ سرویس کردم :

لینک

۶. بیاید اینو (

لینک) بذارید لاک اسکرینتون. بعد برا من عکس بفرستید :)) آخه شکمشو ببینید پاره شدههههه :))

۷. بادکنک گنده ها ترکیدن :)))

۸. سال دیگه هم وجود بی شیله پیله غزل هست؟ کفشای قشنگ صبا؟ صورت قشنگ سمانه؟ لپای مبینا؟ آرامش فاطمه؟ خوش تیپی نیکی؟ نیلی تپل؟ جوراب خریدن ری ری؟ خنده ها و چتری ایناروس؟ موهای سبز شورخید؟ 

۹. اگه غلط تایپی تو پست بود ببخشید نبخشید اصن برام مهم نیست :| چون اصلا توانایی دوباره خوندنشو ندارم.

۱۰. با ذکر اینکه وقتی برگشتم خونه، از یازده تا دوازده با هندزفری جدید و پاهایی که از خستگی می ارزید و چشمایی که از خواب داشت می رفت کلی تکرار میکنم کلی قر دادم توی تنهایی :)))

۱۱. آها کنار این قشنگیا بگم که فکر کنم دندون عقلم عفونت کرده و لثه م قد گوشت کوب باد کرده ولی من نمیخوام برم دندون پزشکی و هرگز نمیرم :))


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها