1. گفتم معلم جدید اوردن؟ خیلی باحال می خنده :)) ری ری minute رو گفت مینیت و کم مونده بود برم برا خانومه چایی نبات بیارم خنده ش بند بیاد :| بعد اصن به همه چی می خندید. بعد من از خنده های اون خنده م گرفته بود، اون میگفت چرا میخندی؟ گفتم از خنده شما خنده م میگیره.
اونم گفت منم از خنده تو خنده م میگیره.
منم گفتم منم از اینکه شما از خنده من خندتون میگیره خندم میگیره.
اونم گفت منم از اینکه تو بخاطر اینکه از خنده من که بخاطر خنده توعه خنده ت گرفته، خندم گرفته.
هیچی اقا رگ به رگ شدیم اصن :)))))))) یاد یه دوست دارم که دوست داره با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه دوست بشه افتاده بودم :/
ری ری که سوال حل میکرد و تند تند جواب میداد خانومه عاشقانه نگاهش می کرد. به ری ری گفتم میخواد برا پسرش بگیرتتا. ری ری هم گفت نخیرم من میخوام تو رو بگیرم :))))
جوابش مشت محکمی بود بر دهان همه پسر معلم فیزیکا که از خنده من خندشون میگیره :))))
2. امتحان زبان با بچه ها برنامه ریختیم طبق معمول :)) یکی vocab رو گرفت بزنه به بقیه بگه یکی گرامر و فلان و بهمان. هیشکی reading برنداشت من دیدم reading نشسته یه گوشه داره غصه میخوره :( رفتم بغلش کردم بعدم به بچه ها گفتم reading با من :)
یه سوالش یه جای خالی داشت، سه تا گزینه داشت که باید یکیشو میزدیم (a,b,c) منم بلد نبودمش گفتم شانسی میزنم، زدم d :] زیبا نیست؟
درباره این سایت