1. امروز

ایناروس رو برا تولدش سورپرایز کردیم و کلی جیغ جیغ کردیم براش چون نمیخواستیم اولین سالی که با مامانش "یه دنیا" فاصله داره  ناراحت باشه :) همه مسائلش به کنار، فقط اینکه ما به یاسی گفتیم ببرتش پایین که مارو در حال تدارکات نبینه. پنج دیقه بعد به یه بهونه بیارش بالا. گفت اوکی. رفت پایین با ایناروس. حالا ما با پشم های ریخته به جای پنج دیقه ، نیم ساعت اون بالا کیک به دست وایساده بودیم که خانوم ایناروس تشریفشونو بیارن، مثکه سیستم گوارشیشون شانس ما مختل شده بوده نیم ساعت دسشویی تشریف داشتن :)))))))))))  ینی عاشقشم :))))

بعد تازه داشتم به افتخار تولد ایناروس بشکن میزدم توی راهرو، یهو مشاوره در اتاقشو باز کرد و پس از نگاهی مبنی بر اینکه "عه این همون دختر اسکله ست" درو بست :)))))

2. روز دانش اموز مدرسه بهمون موز داد میفهمید موز :)))))

3. خوابم میاد و الان حتی مرگ هم نمیتونه منو از خواب جدا کنه :|

4. قرار بود پست غمگین بنویسم. تقصیر ایناروس شد :)))

5. من امروزم زن زندگی بودم چون باز هم فداکاری کردم و با پله ها اومدم بالا و دکمه اسانسورو برا بچه های پایین زدم ولی کیفمو داده بودم بهشون با اسانسور بیارن :)) تازه کیکو من تقسیم کردم هار هار :))))


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها